مکانیسم دفاعی از زمانی که برای اولین بار توسط فروید در توضیح سرکوب تمایلات ناهشیار به کار برده شد تا گسترش آن و افزودن مکانیسم های دفاعی جدیدتر توسط آنا فروید تا تغییراتی که موضع نوفرویدیها نسبت به آن صورت
گرفته همچنان یکی از مفاهیم کلیدی در روانشناسی است. با وجود مناقشات در برخی نظریات فروید اما برخی مفاهیمی که برای اولین بار توسط او مطرح شد از جمله مکانیسم های دفاعی همچنان بخش مهمی از نظریات روانشناسی
را شامل میشود. با تغییراتی که در آن صورت گرفته مبنای پروتکلهای درمانی جدیدتری در حوزه روانپویشی شده است. همچنین این مفهوم ثابت به شکل های دیگری در سایر مکتب های روانشناسی مانند رویکردهای شناختی نیز
صورتبندی شده است.
مکانیسمدفاعی چیست؟
مکانیسم دفاعی استراتژی ناهشیاری است که به فرد کمک میکند تا بتواند درد و اضطراب را تحمل کند و با احساسات و تعارض هایی که فرد در زندگی با آنها روبهرو میشود مقابله کند. مکانیسمهای دفاعی ریشه در نظریه شخصیت
فروید دارد. برای فهم بهتر لازم است نگاهی کلی به نظریه فروید در مورد ساختار ذهن داشته باشیم. بر اساس مدل فروید، ساختمان ذهن از سه قسمت تشکیل شده است؛ بخش نهاد یا اید (id) که قسمت تماماً ناهشیار ذهن است و
تمایلات و خواستههای ناهشیار از اینجا سرچشمه میگیرد. اید بر اساس لذت طلبی عمل میکند و به دنبال ارضای فوری نیازها و خواستههای فرد است. بخش سوپرایگو (super ego) که معادل وجدان است شامل اخلاقیات و قوانین است
و با خواستههای نهاد به دلیل این که مغایر با اخلاق است مخالفت میکند. این ساختار میتواند بسیار خشک و انعطافناپذیر باشد که در این صورت باعث آسیب رساندن به فرد میشود.
بخش اساسی دیگر، من یا ایگو (ego) است که بخش اجرایی ساختمان ذهن است و میان خواستههای نهاد، اجبار سوپرایگو برای اطاعت از قوانین و حفظ اخلاقیات و آن چه در واقعیت و محیط بیرونی وجود دارد یک تعادل و هماهنگی ایجاد
میکند و سعی میکند تا حد امکان به نیازهای هر یک از بخشها پاسخ دهد. ایگو ابزارهایی در اختبار دارد که به وسیله آنها واقعیت، اید و سوپرایگو را مدیریت میکند؛ یکی از این ابزارهای اساسی مکانیسمهای دفاعی میباشد.
طبق نظرات روانکاوی، زمانی که اید با احساس یا خواسته نامعقولی مواجه میشود، ایگو با به کارگیری استراتژیهایی که مکانیسم دفاعی نامیده میشود این خواستهها را نادیده میگیرد یا برای به اجرا درآوردن به گونهای تغییر میدهد
که ماننند شکل اولیه آن نیست. فروید ابتدا معتقد بود که به کارگرفتن مکانیسمهای دفاعی موجب اضطراب در فرد میشود اما بعدها این نظر خود را تغییر داد.
فروید بعدا بیان کرد که احساسات ناهشیار و خواستههای اید به دلیل ماهیت تعارضآمیزی که دارند برای ما اضطرابزا هستند؛ اضطراب علامت هشداردهنده برای ما است که نشاندهنده فشار روانی و تعارض است. در این حالت ایگو
مکانیسمهای دفاعی را به کار میگیرد تا آن احساسات تعارضی به ما آسیب نرساند. مکانیسم دفاعی گاهی به عنوان سپرهایی عمل میکنند تا از هستهای ضعیف محافظت میکنند. به دلیل این سپر دفاعی افراد کمتر به احساسات عمیق
خود دسترسی دارند. میان نظریات فروید در برابر بررسیهای تجربی مدرن دفاعهای روانشناختی یا همان مکانیسمهای دفاعی مفهومی ماندگار است که امروز نیز محققان و نظریهپردازان به بررسی و پژوهش در این مورد و به کار بردن
درمان بر مبنای آن ادامه میدهند.
باورهای نادرستی که نسبت به مکانیسمهای دفاعی داریم
نکته بسیار مهمی در توضیح مکانیسمهای دفاعی وجود دارد که باید به آن توجه داشت؛ اینکه مکانیسمهای دفااعی ذاتاً بد نیستند. همه ما انسانها از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنیم و دفاعها ابزار مفیدی برای سازگار شدن با محیط اطراف و فشارهای درون روانی ما میباشند.
ما به عنوان یک انسان از زمانی که متولد میشویم در معرض تعارضات و ناکامیها قرار میگیریم که تحمل و روبهرو شدن با آنها در برخی مواقع خارج از توان ما میباشد. مکانیسم دفاعی ابزاری مفید است که در اختیار روان قرار
میگیرد تا بتوانیم تعارضات پیچیده و یکپارچگی خودمان در برابر آنها را مدیریت کنیم. برای مثال فردی که با تجربه سوگ و از دست دادن عزیزی در زندگی مواجه میشود در مراحل اولیه تجربه سوگ، این اتفاق را انکار میکند. انکار در
مراحل اولیه به او قدرتی برای روبهرو شدن با این درد بزرگ میدهد. آنچه مخرب است، استفاده از مکانیسمهای دفاعی نامتناسب با سن و همچنین استفاده بیش از حد از این مکانیسمها است؛ به طوری که گویی در برخی موارد بخشی از
شخصیت ما میشود و ما را از حقیقت و واقعیت پیش رو بازمیدارد. در این صورت است که مکانیسمهای دفاعی مخرب تلقی میشوند و به تعبیری
دفاعها درواقع دروغهایی میشود که برای فرار از حقیقت و رنجی که حقیقت به همراه دارد به خودمان میگوییم.
جان فردریکسون
این دروغها ممکن است که در کوتاه مدت سپر بلای ما در برابر شکستن و فرو ریختن باشد اما مادامی که به استفاده از آنها ادامه دهیم، به شدت فرساینده خواهند بود و باعث بروز بسیاری مشکلات روانشناختی در ما و روابطمان میشود.
انواع مکانیسمهای دفاعی
مکانیسم دفاعی انواع مختلفی دارد و در دستهبندیهای متفاوتی قرار میگیرند. بخش بزرگی از دانش ما در مورد مکانیسم دفاعی مرهون کارهای آنا فروید است. بعدها نظریهپردازان روانپویشی دستهبندیهای جدیدتری از مکانیسمهای
دفاعی به عمل آوردند. از معروفترین انواع مکانیسم دفاعی میتوان به این موارد اشاره کرد: انکار، سرکوب، فرافکنی، جابجایی، واکنش وارونه، تصعید، دلیلتراشی و واپسروی.
مکانیسمدفاعی سرکوب (suppression)
احتمالاً برایتان پیش آمده است که با دیدن یک تصویر، صدا، بو، فیلم یا هر سر نخ دیگری خاطرهای تلخ در ذهنتان ظاهر شود. خاطرهای که گمان میکردید آن را به دست فراموشی سپردهاید. یا از زبان دوستی درمورد اتفاق تلخی که قبلاً
شما تجربه کردهاید بشنوید اما به یاد نیاورید یا ندانید که چه احساسی داشتید. در این حالت شما از مکانیسم دفاعی سرکوبی استفاده کردهاید. مکانیسم دفاعی سرکوب به معنای جلوگیری از ورود افکار و خاطرات ناراحتکننده و تعارض
آمیز به حیطه هشیاری است. با این کار بازماندههای یک رویدا آسیبزا یا تروماتیک را به ناهشیار میفرستیم تا از احساسات منفی که آن فکر یا خاطره کذایی برای ما ایجاد میکند در امان بمانیم.
وقتی مقصر کاری ناخوشایند هستیم؛ وقتی در موقعیتی والدین، خواهر یا برادرمان را به ما ترجیح میدهند و بسیاری موقعیتهای اینچنینی که همراه با احساسات ناخوشایند شرم، خشم، غم و … میباشد؛ آن خاطره و احساسات و افکار
همراه با آن را سرکوب میکنیم یعنی اجازه نمیدهیم که وارد هشیاری ما شوند. به عبارتی خاطره تروماتیک را فراموشمیکنیم. ممکن است نشانههایی مربوط به آن تروما، احساسات ما را تداعی و بازخوانی کند اما سعی میکنیم به آن
فکر نکنیم و فراموش کنیم. فروید سرکوبی را دفاع اساسی میدانست و معتقد بود زمانی که سرکوبی شکست میخورد یا ضعیف میشود آنگاه دفاعهای دیگر برای تقویت و نجات آن وارد عمل میشوند. سرکوبی یک فراموشی با انگیزه
است. یعنی ما انگیزهای ناهشیار داریم تا فعالانه احساسات تعارضیمان را دور از دسترسی هشیار قرار دهیم.
برای مثال ممکن است وقتی با خانواده یا دوستانتان در تعطیلات هستید شروع به دعوا و درگیری کنید. روز بعد تصمیم میگیرید تا هر آن چه بینتان اتفاق افتاده را فراموش کنید تا بتوانید اوقات خوبی داشته باشید. با این که درگیری بینتان
را فراموش کردهاید اما احتمالاً در اعماق ذهنتان حرفی که از دوستتان شنیدهاید وجود دارد و گاهی به یاد بیاورید.
مکانیسم دفاعی انکار (Deny)
تا به حال پیش آمده که وانمود کنید وقایع منفی که شما را آزارده اصلاً اتفاق نیفتاده است؟ واضحترین مثال مکانیسم دفاعی انکار را در فردی که عزیزی از دست داده، دیدهایم. وقتی فرد با چنین خبری روبهرو میشود با توسل به انکار
میتواند سوگ را تجربه کند و بتواند این ضایعه را مدیریت کند و به تدریج با آن کنار بیاید.
مکانیسم دفاعی جابجایی (Displacement)
کارفرمای شما از کارتان ایراد گرفته، مجبور شدهاید ساعات بیشتری را مشغول به کار باشید یا احساس میکنید تحقیر شدهاید؛ وقتی به خانه برمیگردید به دنبال کوچکترین بهانهای از همسرتان با او دعوا میکنید و اگر کودکتان مانند
همیشه شیطنت کند بر سر او فریاد میزنیداین مثالی از مکانیسم دفاعی جابجایی است. در جابجایی به طرزی غیرارادی احساساتی که نسبت به یک موقعیت یا فرد دیگری داشتهایم اما به هر دلیلی نتوانستهایم بروز دهیم را در موقعیتی بیربط با موضوع اصلی که مورد تعارض ما است و با افراد دیگر بروز میدهیم.
مکانیسم دفاعی واکنش وارونه (Reaction formation)
احتمالاً این مکانیسم را در داستانهای عاشقانه زیاد دیده باشید؛ کسی که در اعماق قلبش عاشق دیگری است در رفتار و بیان نشان میدهد که از او متنفر است. این مسئله مثالی از مکانیسم دفاعی واکنش وارونه است.
واکنش وارونه یا تشکل واکنشی به معنای رفتار یا بیانی دقیقاً مخالف و متضاد با احساسات و انگیزههای واقعی ما است. همانطور که میدانیم مکانیسمهای دفاعی به طور ناهشیار عمل میکنند پس در واکنش وارونه نیز ما از نیت
ناهشیار کاری که انجام میدهیم باخبر نیستیم و واقعاً فکر میکنیم که از فلان شخص متنفریم.
مکانیسم دفاعی واپسروی (Regression)
اگر دو فرزند داشته باشید احتمالاً وقتی فرزند دومتان متولد شده است متوجه شدهاید که کودک اولتان رفتارهایی مانند نوزاد تازه متولد شده نشان میدهد. احتمالاً انگشت شست خود را میمکد، میخواهد که روی پای شما بخوابد و به
طور کلی تلاش میکند تا دوباره نوزاد شود. در این حالت کودک شما دست به مکانیسم دفاعی واپسروی یا رگرسوین زده است.
مکانیسم دفاعی واپسروی به معنای بازگشت به احساسات و رفتارهای مراحل اولیه رشد است. با این که واپسروی یک مکانیسم ناپخته و نابالغ است اما بسیاری از بزرگسالان نیز گاهی از آن استفاده میکنند. احتمالاً برایتان پیش آمده
زمانی که در استرسهای شدید هستید به رفتارهای کودکانه پناه ببرید.
مکانیسم دفاعی عقلانیسازی (Intellectualization)
عقلانیسازی یکی از مکانیسمهای دفاعی پخته و سطح بالا است که بزرگسالان استفاده میکنند در افراد وسواسی این مکانیسم بخشی از شخصیت آنها میشود به گونهای که حتی خودشان هم متوجه نیستند میگویند «من همیشه اینطور بودهام.»
در مکانیسم دفاعی عقلانیسازی فرد در مورد هر موضوعی بخش احساسی و هیجانی آن را جدا میکند و در مورد همه چیز دست به تفکر و منطقی کردن موضوع میزند. وقتی از این افراد راجع به احساسی که نسبت به یک دوست دارند
یا به یک موقعیت دردناک یا شرایط استرسزا سوال میپرسید در اغلب موارد با عبارت «من فکر میکنم که….» جمله خود را آغاز میکنند که نشاندهنده عقلانیسازی و تفکر بیش از حد آنان است. این افراد از احساس کردن و لمس و شناخت احساسی که دارند عاجز هستند.
زندگی آدمی پر از چالشها و ناکامیهای غیرمنتظره میباشد و درد تجربه گریزناپذیر زندگی آدمی است. از دیرباز تا کنون انسان با ترسها و تعارضاتی روبهرو بوده است. همانطور که پیشتر ذکر شد، مکانیسمهای دفاعی به ما در
مدیریت تعارضات و کاهش اضطراب کمک میکند. مانند وقتی از استادی عصبانی میشویم اما نمیتوانیم خشم خود را خالی کنیم، وقتی امتحانی سخت داریم، وقتی بلاتکلیفیهای عاطفی قرار میگیریم، ترسی که از تنهایی داریم و
بسیاری از دوراهیهایی که در زندگی با آن مواجه میشویم. بر اساس شواهدی که از مطالعات تجربی وایلانت و همکارانش به دست آمده است، استفاده از مکانیسمهای دفاعی بالغانه نقش مثبتی در سلامت روان ایفا میکند. برای
مثال زمانی که اضطراب داریم با استفاده از مکانیسم دفاعی تصعید میتوانیم کار خلاقانهای مانند آشپزی، نقاشی، نجاری و … انجام دهیم. یا با استفاده از مکانیسم شوخ طبعی تلاش میکنیم تا جنبههای خندهدار یک موقعیت استرسزا را ببینیم.
نکته مهم این است که مکانیسمهای دفاعی که استفاده میکنیم متناسب با سن فرد باشد. برای مثال شاید واپسروی برای یک کودک شش ساله مفید تلقی شود اما همین مکانیسم برای یک فرد 27 ساله ناسالم است. نکته بعدی اینکه آیا
ما از این مکانیسمها در اکثر موقعیتهای زندگی و روابطی که داریم استفاده میکنیم؟ به عبارتی فراوانی این دفاعها چقدر است؟ اگر در تمام روابطی که داریم واپسروی میکنیم احتمالاً این دفاع به بخشی از شخصیت ما تبدیل شده
است. در این صورت نه تنها سازنده نیست بلکه مخرب و ناسازگارانه نیز میباشد. چقدر به خودمان دروغ میگوییم؟ این نکته را میتوانیم با بررسی بنبستهایی که در زندگی داریم متوجه شویم. برای مثال اگر مدام در روابطمان شکست
میخوریم، احتمالاً داریم یک الگوی مخرب را تکرار میکنیم. و نکته مهم آخر در رابطه با دفاعها این است که این مکانیسمها را چقدر جدای از خود میبینیم. آیا متوجه هستیم یا فکر میکنیم «تا بوده همین مدلی بودم»، «مدلم اینجوریه» و …
. در آسیبشناختی بسیاری از مشکلات روانشناختی، افراد متوجه نیستند که چقدر از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکنند یا به تعبیر فردریکسون متوجه نیستند در رابطه با خودشان و در رابطه با دیگران چه دروغهایی میگویند. و اینقدر
این دروغها را واقعیت میپندارند که قادر به جدا کردن آنها از خود و دیدن حقیقت نیستند.
گرد آوری و تنظیم: سیمین نجار
ارتباط با بخش درمان