مراقب باشید چه آرزویی می کنید
این یک سنت در سال نو است که ما به زندگی و آرزوهایی که برای سال پیش رو داریم فکر میکنیم. با انجام این کار، بعضی افراد به موفقیت، سرمایه و جایگاه اجتماعی خود درمقایسه با دیگران اشتغال خاطر دارند. فکر کردن درباره آرزوها به معنای شخصی و حرفهای در آینده میتونه سبب ناامنی و اضطراب بشه.
همون قصه چشم و هم چشمی!
برای مثال سارا، که متقاضی موقعیت آکادمیک است، خودش رو اینجوری متقاعد میکنه که کار کردن تنها برای فلان مدرسه خاص که برای او احترام و معروفیتی میاره که مشتاقش هست، با این حال او قبول داره که تدریس تو یک کالج کوچک هنرهای زیبا، خوشحال ترش خواهد کرد.
مثل سارا، سام هم علاقمنده دوست دختری پیدا کنه که جذاب، بذلهگو و باهوش باشه، که بتونه دوستاش رو انگشت به دهان بزاره. به همین خاطر سام دخترهایی را که شبیه مدلها، یا مثل اساتید دانشگاه نیستند رو رد میکنه. در نتیجه اون الان تنهاست. برای سارا و سام اینکه نمیدانند کدام آرزویشان به حقیقت میپیونده، ناامیدکننده است.
همون قصه خاص بودن در نظر دیگران
سام و سارا در کنار والدین موفق و جاه طلب بزرگ شدهاند، ارزش سختکوشی را برای رسیدن به اهداف والای خود آموختهاند . برای افرادی مثل سام و سارا دنبال نکردن با اعتبارترین شغل ،یا مطلوب ترین شریک زندگی مثل این که به استانداردهای بالاشون خیانت کنند، یعنی پذیرش معمولی بودنه . آنها امیدوارند که تمجید و حسادت دیگران بتونه آنها را کمتر متزلزل و بیشتر خاص کند.
متاسفانه بنظر میرسد هیچ میزانی از تایید از طرف افراد دیگر نمی تونه سام و سارا رو راضی کنه. هر زمان که دیگران تعریف ازشون میکنند میگن که آن شخص “زیادی لطف داره” یا این که به اندازه کافی من رو نمیشناسه. بنابراین فرقی نمیکند که چقدر تلاش کنند تا در چشم بقیه خاص بنظر برسند اونها هیچ وقت راضی نیستند.
“زندگی اون چیزی که برای تو در حال رخ دادن در حالی که تو مشغول انجام دادن و برنامهریزیکردن کارهای دیگهای هستی”.
جان لنون
اغلب اوقات زندگی طبق میل ما پیش نمی ره،فکر اینکه تحقق رویای فردی داشته باش تا به حقیقت بپیونده در این خیال خام ریشه داره که ما می دانیم چه چیزی ما را خوشحال می کنه و چگونه می توانیم آن چیز را عملی کنیم. اما خیلی از تجربیات ما خارج از آگاهیه- به عنوان یک انسان ما از همه امیال و افکارمان آگاهی نداریم این همان چیزی است که ما رو ساخته .
خیلی از ما دفعات زیادی دریافتیم که شغلها و یا افرادی که به نظر خیلی کاملاند در واقعیت کمتر از انتظارمان جذاب از آب درمیان. و در همان زمان اغلب متعجب میشویم از فعالیتها و آدم هایی که انتظار نداشتیم ابا آنها لذت ببریم در حالی که آنها سعادت و رضایت را برامون به ارمغان آوردند. کار ما این است که به درونمون نگاه کنیم روابط و تجربیاتی را پرورش بدیم که ممکن است ما را خوشحال کند حتی اگر این تجربیات از نگاه دیگران باشکوه و در شأن ما نباشند.
به قطبنمای درونت اعتماد کن
این تصادفی نیست که قهرمانان بسیاری از افسانهها و داستانها پس از جستجو برای یافتن خوشبختی و عشق از کران تا بیکران، آنچه را میجوستن در حیاط خلوت خونه مییافتند، در درون خود. به نظر میرسد ما به طور غریزی به سمت افرادی کشیده میشویم که با ارزش های ما سهیم میشوند، کسانی که با وجود نقاط ضعف هایمان قدردان ما هستند. به همین ترتیب جستجوی استعداد های بالقوه و علایقمون سبب این می شه که خود واقعیمون رو بیابیم. کار باارزش، عشق و دوستی همه با هم دستورالعملی هستند برای یک زندگی خوب برای سال نو و فراسوی سال نو. به جای آرزو برای چیزهایی که به نظر خوب میرسند اما ممکن است یا ممکن نیست شما را خوشحال کنند بیایم بر روی موضوعات اساسیتر مثل سلامتی، عشق، دوستی، کار معنادار،و ماجراجوییهای جالب تمرکز کنیم.
نوشته مکس بلکین در تاریخ دسامبر 2015
ترجمه مجموعه روان درمانی پویشی